.. . دو نکته مهم برای زندگی شما (حتما بخوانید) .

هدایت به بالا

کد هدایت به بالا

.

( بــــهـــــا ر مـــــعــــر فــت )

معرفت درگرانيست به هرکس ندهندش** پرطاووس قشنگ است به کرکس ندهندش


این دو داستان کوتاه را مطالعه کنید، امیدواریم تغییری بزرگ در زندگیتان ایجاد کند.

 

(1)
یک استاد دانشگاه کلاسش را با بالا بردن لیوانی که درونش مقداری آب بود شروع کرد. او لیوان را به اندازی که همه آنرا ببینند بالا گرفت و از دانشجویان پرسید: "فکر میکنید وزن این لیوان چقدر است؟"
دانشجویان پاسخ دادند...
"50
گرم!"...
"100
گرم!"....."150 گرم!"
استاد گفت:
"
تا زمانی که آنرا وزن نکنم واقعاً نمی دانم.
اما سوال من این است که اگر برای چند دقیقه لیوان را به همین صورت نگه دارم چه اتفاقی می افتد؟"
دانشجویان پاسخ دادند: "هیچی!"
استاد پرسید: "خوب اگر همین حالت به مدت یک ساعت نگه دارم چطور؟"
یکی از داشجویان گفت: "دستتان درد می گیرد."
"
درست، حالا اگر به مدت یک روز لیوان را بالا نگه دارم چه؟"
یکی از دانشجویان پاسخ داد:
"
دستتان کرخت و بی حس می شود و ممکن است دچار فشار شدید عضلانی و رعشه شوید و مطمئن کارتان به بیمارستان می رسد!"
...
و همه شروع به خندیدن کردند.
استاد گفت:
"
خیلی خوب، اما آیا در تمام این مدت وزن لیوان تغییر می کند؟"
همگی جواب دادند: "خیر"
استاد دانشجویان را به فکر فرو بُرد: "پس چه چیزی باعث فشار عضلانی و درد دست شد؟ اکنون برای رهایی از درد چه کاری باید انجام دهم؟"
یکی از دانشجویان پاسخ داد: "لیوان را زمین بگذارید!"
استاد گفت: "دقیقاً!"
مشکلات زندگی چیزی شبیه این هستند. برای چند دقیقه در ذهنتان نگهشان دارید، بنظر مشکلی پیش نمی آید.
برای مدتی طولانی نگهشان دارید، دردش شروع می شود.

باز هم مدت زمان نگهداری را بیشتر کنید، باعث رخوت، رعشه و ناتوانی شما میگردند.
قادر به انجام هیچ کاری نخواهید بود.
فکر کردن به چالشها و مشکلات زندگی مهم است، اما حتی مهم تر این است که در انتهای هر روز قبل از خواب آن مشکلات را زمین بگذارید.
به این ترتیب استرستان رفع می شود و وقتی از خواب بیدار می شوید سرحال، با نشاط و قوی هستید و میتوانید هر مشکل و چالشی که در طول روز با آن برخورد میکنید را برطرف کنید.


(2)
ارزش خود را بدانید...

سخنران مشهوری سمینار خود را با بالا بردن یک اسکناس 500 روپیه ای شروع کرد.

در سالنی که 200 نفر حصور داشتند سوال کرد "چه کسی مایل است این اسکناس را به او بدهم؟" همه دستها بالا رفتند. او گفت "قرار است این اسکناس را به یکی از شما بدهم ولی قبل از آن..." سپس شروع به مچاله کردن اسکناس کرد و پرسید: "هنوز کسی می خواهد؟"

بار دیگر دستها همه بالا رفتند. او ادامه داد: "خوب، حالا چطور؟"، اسکناس را بروی زمین انداخت و با کفشهایش شروع به ساییدن اسکناس کرد. در حالی که کاملاً مچاله و کثیف شده بود آن را برداشت و پرسید: "آیا هنوز کسی این را می خواهد؟"

دوباره همه دستها بالا رفتند، ادامه داد، "دوستان، همگی شما امروز درس ارزشمندی را آموختید. من هر کاری با پول کردم باز شما خواهان آن بودید چون بهایش کم نشد و هنوز همان 500 روپیه می ارزید. خیلی اوقات در زندگی به خاطر تصمیماتی که میگیریم و شرایطی که در مسیرمان ایجاد می شود می افتیم، مچاله می شویم و روی کثیفی زمین می خوریم و آنگاه احساس می کنیم که دیگر ارزشی نداریم. اما هیچ اهمیتی ندارد که چه اتفاقی افتاده و یا خواهد افتاد، شما هرگز ارزشتان را از دست نخواهید داد."

شما خاص هستید، هیچگاه اجازه ندهید ناامیدی های گذشته بر آرزوهای آینده تان سایه بیفکند.

"ارزش، فقط زمانی یک ارزش است که بهایش قدر دانسته شود"


 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ پنج شنبه 5 دی 1392برچسب: حتما بخوانید, ارزش, مشکلات, سختی , فشار , اسکناس ,,

] [ 19:36 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

 

یک روز سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد.شخصی نشست و چند ساعت به جدال پروانه برای خارج شدن از سوراخ کوچک ایجاد شده در پیله نگاه می کرد.
سپس فعالیت پروانه متوقف شد و به نظر می رسید تمام تلاش خود را انجام داده و نمی تواند ادامه دهد. آن شخص تصمیم گرفت به پروانه کمک کند و با قیچی پیله را باز کرد. پروانه به راحتی از آن خارج شد اما بدنش ضعیف و بالهایش چروک بود.
آن شخص بازهم به تماشای پروانه نشست چون انتظار داشت که بالهایش باز و گسترده و محکم شوند و از بدن او محافظت کنند. اما چنین اتفاقی نیفتاد!

در واقع پروانه بقیه عمرش را می خزید و هرگز نتوانست پرواز کند. چیزی که آن شخص با همه مهربانیش نمی دانست این بود که : محدودیت پیله و تلاش برای خروج از سوراخ آن راهی بود که خدا برای ترشح مایعاتی از بدن پروانه قرار داده بود تا بتواند بعد از خروج از پیله پرواز کند.
اگر خداوند اجازه می داد که بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم و به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.

من قدرت خواستم و خداوند مشکلات را برسر راهم قرار داد.
من دانایی خواستم و خدا به من مسایلی داد تا حل کنم.
من سعادت و ترقی خواستم و خداوند به من تفکر و توان جسمی داد تا کار کنم.
من جرات خواستم و خداوند موانعی برایم قرار داد تا بر آنها غلبه کنم.
من عشق خواستم و خداوند افرادی را به من نشان داد که نیازمند کمک بودند.
من به هر چه خواستم نرسیدم اما به هر آنچه نیاز داشتم دست یافتم .
پس بدون ترس زندگی کن.

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ سه شنبه 3 دی 1392برچسب: مشکلات , وجود مشکلات حسن است ,,

] [ 22:32 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

.
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
..کد صفحه بندی لوکس بلاگ.txt - 650 B . اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی كُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً *************** بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الاَْرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ والرَّخاءِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ، یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرینَ .